نوروز، زمان مقدس زنده یاد مهرداد بهار |
![]() |
زنده یاد مهرداد بهار:
زمان در دیدگاه انسان اعصار كهن به دو گونه مقدس و
نامقدس بخش میشد. زمان مقدس آن بود كه صرف امور مقدس ایمانی میگشت و زمان نامقدس
آن بود كه در گذران امور عادی زندگی به كار میرفت. اما زمانی كه مقدس به شمار
میآمد خود به چند گونه تقسیم میشد. یكی زمانی بود كه صرف به جای آوردن شعایر
ایمانی میشد، از جمله نمازها و فراز خواندن سرودهای دینی، دیگری زمانی بود كه در
طی آن، با تكرار بعضی اعمال كه در نمونه كهن اسطورهای وجود داشت، انسان اعصار
كهن میكوشید با بازساختن صحنههای آن وقایع دوردست، كه توسط خدایان در آغاز خلقت
انجام یافته و گاه توسط قهرمانان سلف در گذشتههای دور و آغاز شكل گیری قوم و قبیله
رخ داده بود، خود را با خدایان و قهرمانان افسانهای خویش یگانه سازد و به اصل و
منشا خود بازگردد. در این گونه زمانهای مقدس معمولا نمایشهای مذهبی و آیینی بر پا
میشد و گاه نموداری از شادیها و گاه عزاداری بود و سرانجام زمانی بود كه یادآور
ریتمهای كیهانی شمرده میشد، مانند فرا رسیدن هلال ماه یا ورود خورشید به برج جدی
و حمل. طبعا انسان اعصار كهن میكوشید تا آنجا كه ممكن باشد، دایره زمانهای مقدس
را گسترش دهد و از دامنه زمانهای نامقدس بكاهد.
اما تقدس زمانهای مربوط به
ریتمهای كیهانی و طبیعی به معنای ستایش جنبه فیزیكی پدیدههای كیهانی و طبیعی
نبود. انسان اعصار باستان كه كیفیات جهان را قیاس از خود گرفته بود، همه پدیدههای
جهان را دارای جان و روان میانگاشت و آنچه او را به ستایش و نیایش وامی داشت، این
روح جهان و جان آن بود. در واقع ستایش پدیدههای ریتمیك و پدید آمدن آیینهای سترگ
وابسته به آنها به سبب اعتقاد به وجود متافیزیكی آنها و بر اساس معتقدات دینی –
ایمانی انسان آن اعصار بود. امر اساسی در جهان گیاهان، تولید گیاه، باززایی طبیعت و
نو شدن زندگی بود و نه صرفا سبز شدن دانه و جوانه زدن گیاه و نیز امر اساسی مرگ
گیاه بود نه پژمردن آن، هر هلال ماهی تولد تازهای و هر محاقی مرگی بود. حتی گاه
گمان میرفت كه خورشید هر روز زاده میشود. بدین گونه، طبیعت ژرفا، گسترش و معنایی
بس وسیع تر از آن داشت كه انسان زمان ما اغلب باور دارد.
ضمنا باید توجه كرد كه
معنای هر رویداد ریتمیك طبیعی و كیهانی از این نیز وسیع تر بود و باور بر این بود
كه هر رخداد كیهانی و طبیعی كه هر ساله تكرار میشود، دقیقا تكرار همان چیزی است كه
در ازل رخ داده است. بنابراین، آیینهای وابسته به زمان مقدس رخدادهای ریتمیك نیز
میتوانست با نمایشهایی توام باشد كه با اجرا آنها، زمان اسطورهای و آغازین به
زمانی حاضر و ابدی تبدیل میگشت.
اما همان گونه كه برداشت انسان اعصار كهن از
خود كلیت مییابد و انسان جهان را نیز چون خود میانگارد، برداشت وی از جهان نیز بر
زندگی او موثر میافتد. از جمله وجود این ساخت ریتمیك جهان، به احتمال قوی، باعث
پدید آمدن نظم و سامان دقیق در برگزاری نیایشها، عبادت و آیینهای انسانی شد .
از نتایج دیگر این توجه به نظم و قانون كیهانی و طبیعی پدید آمدن گاهشماری بود
كه نه تنها در برآوردن نیازهای مادی، مانند كشت و برداشت، بلكه در امور ایمانی نیز
یاور بزرگی برای انسان بود؛ هر چند باید یادآور شد كه اموری چون كشت و برداشت و
مانند آن، هرگز از دایره امور دینی خارج نبود. وجود رنگی دینی و ایمانی در
تقویمها و نام روزها و ماهها گواهی بر تقدس گاهشماری و ارتباط آن با زمان مقدس
ریتمیك است.
جشنهای مربوط به زمان مقدس ریتمیك گاه ماهیانه، مانند رویت هلال
ماه و گاه سالانه، مانند نوروز، مهرگان و جشن سده، بودند و ازلی و ابدی به شمار
میآمدند. اما برگزاری بعضی از این گونه جشنها كه ماهیتی فصلی دارند، هدفی اضافی
نیز داشتند: برگزاری دقیق و مناسب این جشنها انسان را قادر میساخت تا زمان نامقدس
گذشته و خطاهای فردی و اجتماعی گذشته خود را پشت سر بگذارد، از میان بردارد و روزی
نو و روزگاری نو بسازد. در واقع، برگزاری این جشنهای فصلی و سالانه یك دوره زمانی
را مینوشت و دورهای تازه را میگشود و به باززایی زمانی دیگر و تولدی دیگر یاری
میرسانید.
این پدیده خاص در امر نو شدن دوره زمانی یا سال نو، به سبب اهمیت
عمیقی كه در زندگی معنوی انسان، علاوه بر جنبههای مادی در هم تنیده با آن، داشته
است، سبب پدید آمدن یك رشته آیینها و سنتهای پربار و غنی گشته است كه به نحوی
شگفت آور در میان جوامع گوناگون بشری مشترك است و این اشتراك در واقع واكنش همانند
جوامع بشری نسبت به كنش واحد طبیعت پیرامون ماست. از جمله این آیینها و سنن
میتوان از 1- پاكسازی محیط، تطهیر خویشتن، اقرار به گناهان، بیرون راندن دیوان و
شیطان از خانه و كاشانه و روستا به یاری اوراد و ادعیه و جز آن؛ 2- فرو كشتن و
برافروختن مجدد آتشها؛ 3- راه افتادن دستههایی با صورتكهای سیاه (وجود صورتك
سیاه محتملا معرف روان مردگان است) و رفتن به سوی مرزهای خانه و روستا و به سوی
دریا یا رودخانه به هنگام پایان راهپیمایی؛ 4- پدید آمدن مسابقاتی پهلوانانه چون
كشتی و جز آن و 5- برپا كردن عیاشیها و بر هم آشفتن نظم معمول و اجرا مراسم «ارجی»
یاد كرد.
طبعا همه این مراسم در همه گوشه و كنار جهان به یك جا و یك شكل برگزار
نمیشده و نمی شود و نیز این فهرست پنج گانه، همه گوشههای این آیین سال نو را در
بر نمی گیرد. اما به هر حال به هر كجا و به هر شكل كه باشد، این مراسم همان مقصود
كلی را در بر دارد كه عبارت از به فراموشی سپردن و از میان برداشتن آثار گذشته و نو
كردن زمانه است.
بدین گونه میتوان كلیات این گفتار را در مورد جشنهای سال نو
چنین طبقه بندی كرد: این جشنها دارای سه جنبه اند و آنها را از این سه نظر باید
مطالعه كرد. 1- دیدگاه، 2- اساطیر پیرامون آنها و 3- آیینی.
درباره هدف كلی و
دیدگاه آیینهای عمومی مربوط به برگزاری این سنت سخن گفته شد، اما اسطورههای
پیرامون این جشن ممكن است در هر سرزمینی نسبت به مرز و بومی دیگر متفاوت باشد. با
این همه در این مورد نیز كلیاتی مشترك در میان اقوام بشر دیده میشود. معمولا
اعتقاد انسان اعصار كهن بر این است كه در آغاز آشفتگی بود و نظمی و شكلی وجود
نداشت. سپس خداوند یا گروه خدایان، هستی را از درون این آشفتگی فراز آفریدند و آن
را دارای نظم و آیینی استوار ساختند.
آیینهای آغاز سال نیز معمولا با تكراری
از آشفتگی و سپس نظم نخستین جهان همراه است. معمولا قبل از آغاز سال باید آتشها
كشته شود و نظم و قانون در خانه و روستا و دیار از میانه برخیزد. نیز پدید آمدن
مراسم بازگشت مردگان، كه به صورت ظاهر شدن افرادی با صورتكهای سیاه در كوچه و
خیابان جلوه میكند، خودنمای برای از میان رفتن نظم و قانون و مرزهای هستی و نیستی
و مرگ و زندگی است.
در ایران باستان و هنوز هم در ایران به هنگام نوروز بسیاری
از آیینها مجراست. پاكیزه ساختن خانه و كاشانه، كه آن را خانه تكانی مینامیم،
عمومیت دارد. هنوز هم در شب پیش از عید، گرمابهها پر از مشتری است تا در آغاز سال
مطهر باشند. افروختن شمع تازه بر سر سفره عید یا روشن كردن چراغ بازمانده آیین
افروختن آتش نو است. البته میتوان باور كرد كه فرو كشتن آتشها به سبب احترامی كه
از آن آتش بوده است، در ایران مرسوم نبود و فقط به برافروختن آتشی تازه میپرداخته
اند. فرا خواندن قرآن یا دیگر كتابهای دین در مراسم تحویل سال، دقیقا میتوانست
سبب آن شود تا دیوان و شیطان از محیط خانه و روستا و شهر بیرون رانده بشوند و درست
به هنگام تحویل سال از خداوند بخشایش گناهان خواستن به معنای ترك گذشته و آغاز
حیاتی نو است.
از سنت راه افتادن دستهها با صورتكهای سیاه، آنچه در ایران
بازمانده است مراسم حاجیفیروز است با صورتهایی كه به عمد سیاه گشته است. ارتباط
نوروز و مردگان را هنوز هم مردم ما با دیدار پیش از عید از گور مردگانشان و
افروختن چراغ بر گورها و از مراسم برادران زردشتی در مورد گذاشتن غذا بر بامها
برای فروشی مردگانشان، میتوان یافت.
فروردین یشت اوستا معرف و بازگوی اعتقاد
مردم به بازگشت ارواح مردگان به خانه و كاشانه خویش است كه به هنگام آغاز فروردین
انجام مییافته است و خود نام فروردین در ارتباط با نام فِروَشیها است كه در
اساطیر ما بعضی از وظایف عمده ارواح مردگان در اساطیر ملل دیگر، بر عهده ایشان
افتاده است. رفتن و رسیدن به مرزها و بازگشت به خانه و كاشانه را من خود از كودكی
به یاد دارم: مادرم، كه انوشه روان باد، به هنگام تحویل سال، كاهویی در دست
میگرفت، آیات قرآنی را زیر لب زمزمه میكرد و در این حال از در خانه بیرون میشد و
تا به آخر دیوار باغچه خانه ما میرفت و سپس از در باغچه به خانه باز میگشت و
آنگاه تازه با ما روبوسی میكرد. چه زیبا و رویایی بود آن حالت مسلمانی و آیینی.
در مورد مسابقات و زورآزماییها كه نماد نبرد خدایان و دیوان است، میتوان هنوز
هم به روستاها رفت و به تماشای این نبردها نشست و لذت برد. حتی در این روزها
خروسها را نیز با یكدیگر به نبرد وامیدارند؛ مهم مبارزی تن به تن است.
اما
عیاشیهای مربوط به این عهد بهاری و اعیاد فصلی كه گوشهای از به آشوب كشیده شدن
نظم و قرار جامعه به شمار میآمده است، در ایران به شادمانی عمومی تبدیل شده است.
دین زردشت و پیامبر اسلام اجازهای بدین گونه عیاشیها نمیدادهاند، زیرا اصولا
دین در ایران پیوسته از نوعی والایی اخلاقی معنویت خاص بهرهمند بوده است و در
ادیان رسمی ایران در طی تاریخ جایی برای عیاشیهای جنسی وجود نداشته است.
با
این همه، هنوز هم از درهم ریختن نظم اخلاقی و وجود «ارجی» در سرزمین ما نشانههایی
در دست است كه شاید زمان بحث درباره آنها نباشد.
از آیینهای دیگر كه مربوط به
در هم ریختن نظم اجتماعی است و در میان اقوام بسیاری عمومیت داشته و در ایران هنوز
هم آثار آن بازمانده است، جابهجا شدن ارباب و بنده با یكدیگر است كه نشانههای كهن
آن را از عهد تمدن بابل در دست داریم. این آیین در زمان ما به نام میرنوروزی معروف
است، ولی در نقاط بسیاری از ایران نامهایی دیگر نیز رایج است.
اما رسمی كهن كه
اثری از آن باز نمانده و در گذشته به خصوص در آسیای میانه مرسوم بوده، آیینهای
سیاوشی است كه به احتمال بسیار، در اعصار كهنتر، در آغاز تابستان و سال نو صیفی
انجام مییافته است و سپس، زیر تاثیر نوروز بابلی در عصر هخامنشیان، به اول بهار
افتاده است. اما هنوز در عصر ابوریحان تقویمهای سغدی و خوارزمی با آغاز تابستان
شروع میشد و ایشان تقویم خود را با «تولد» سیاوش در روز ششم فروردین آغاز میكردند
و این روزی است كه در تقویم ما نوروز بزرگ نام دارد و بنا به اساطیر زردشتی در آن
روز كین سیاوش گرفته میشود.
ظاهرا، اگر باور كنیم كه افسانههای مربوط به
سیاوش با دموزی یا تموز بینالنهرینی مربوط است و او همان خدایی است كه هر ساله به
هنگام عید نوروز از جهان مردگان باز میگردد و نیز آیینهای عیاشی و راه افتادن
دستههای مردم را در بینالنهرین باستان با صورتكهای سیاه و بازمانده آن را با
صورت حاجی فیروز در ایران، به خاطر آوریم، شاید نام سیاوش نیز معنای آیینی و
اسطورهای دقیق پیدا كند. او چون از جهان مردگان باز میگردد و چون عیاشیها و
دستههای نوروزی به سبب بازگشت وی و ازدواج مجدد او با الهه باروری است و حتی این
عیاشیها و آیین ارجی دقیقا تكرار آیینی ازدواج این خدای بركت بخشنده با الهه
باروری است، پس محتمل است كه نام سیاوش، در اوستا: Syavar?an ، به معنای مرد سیاه
باشد. شاید چهره تموز اسطورهای نیز سیاه بوده است.
گذشته از این نكتهها،
نكتههای دیگری نیز در مورد عید نوروز قابل بحث است. چرا نوروز 12 روز است و سبب
وجودی سیزدهم عید چیست؟ چرا كار كردن و پرداختن به امور جاری در این روز نحس است؟
زیر تاثیر نجوم بینالنهرینی، اساطیری نجومی در ایران شكل میگیرد كه بنابر آن
هر یك از دوازده اختر كه خود بر یكی از برجهای دوازدهگانه حاكم است، هزار سال بر
جهان حكومت خواهد كرد. بدین روی عمر جهان دوازده هزار سال است و در پایان دوازده
هزار سال، آسمان و زمین درهم خواهد شد. محتملا، این اسطوره خود نیز ریشهای بابلی
دارد و ظاهرا باور بر آن بوده است كه در اصل، پس از دوازده هزار سال، آشفتگی آغازین
باز میگردد.
به گمان انسان اعصار كهن آنچه در كیهان بزرگ (هستی) رخ میداد، در
كیهان خُرد (در جهان انسانی) نیز رخ میداد؛ این عقیده ریشه از همان جا دارد كه
گفتیم انسان كه تنها قادر به شناخت نسبی خود بود، جهان را قیاس از خویشتن میگرفت و
گمان میكرد كیهان بزرگ همچون او است. با این باور بود، كه سال دوازده ماهه را
توجیه میكردند. طبعا عوامل نجومی دیگری چون گردش ماه در این امر و پدید آمدن سال
دوازده ماهه موثر بوده است، اما توجیه اساطیری سال دوازده ماهه براساس عمر دوازده
هزار ساله هستی، بهترین توجیهی به نظر میرسید كه در چارچوب اعتقادات كهن میگنجید.
جشنهای دوازده روزه آغاز سال نیز با این سال دوازده ماهه و دوره دوازده هزار ساله
عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در این دوازده روز پیش میآمد، سرنوشت سال خود
میانگاشت. از پیش از نوروز انواع دانهها را میكاشتند و هر دانهای كه در طی این
دوازده روز بهتر و بیشتر رشد میكرد، آن دانه را برای كاشت آن سال به كار میبردند
و گمان داشتند اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد، همه سال به اندوه خواهد گذشت.
بسیاری از این باورها هنوز برجا است، مختصر آن كه دوازده روز آغاز سال نماد و مظهر
همه سال بود.
اما اگر در پایان دوازده هزار سال جهان درهم میشد و آشفتگی
نخستین باری دیگر باز میگشتد، و اگر به نشان آن، در پایان هر سال نظم و قانون از
میان برمیخاست، پس در پایان دوازده روز نیز یك روز نشان آشفتگی نهایی و پایان سال
را بر خود داشت. در این روز كار كردن و نظام عمومی را رعایت كردن نیز از میان
برمیخاست و شاید عیاشیها و ارجی، باری دیگر برای یك روز باز میگشت. نحسی سیزدهم
عید نشان فرو ریختن واپسین جهان و نظام آن بود.
واپسین نكته درباره آیینهای
نوروزی هفتسین است. در این باره، نگارنده تنها به حدسی متوسل میشود كه صحت آن با
خدا است. نگارنده هفتسین را در ارتباط با هفت سیاره میداند كه سرنوشت بشر در دست
آنان شمرده میشد و مسلما هفت سیاره در امر تقدس عدد هفت موثر بوده است و گمان بر
این بود كه اگر كسی هر هفت را در اختیار داشته باشد _ یعنی نظر لطف هر هفت سیاره را
به خود جلب كند _ خوشبخت خواهد بود.
آدرس کوتاه این صفحه:
كنفرانس بین المللی با عنوان آینده شهرهای هوشمند، طراحی و هنر
به مناسبت روز جهانی دیزاین ایتالیا؛ انجمن علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه سوره...
ادامه مطلب
|
كنفرانس دیزاین با عنوان در طراحى هيچ چيز تصادفی نيست
به همت دانشکده معماری دانشگاه سوره و انیستیتو اروپایی دیزاین design , و قطب علمی و ف...
ادامه مطلب
|
مراسم رونمایی مجله شارستان با سخنرانی کوروش رفیعی
مراسم رونمایی مجله شارستان ویژه نامه هادی طهرانی در ساختمان جامعه مهندسان مشاور ایرا...
ادامه مطلب
|
ممانعت از تخریب بنای تاریخی در میدان قیام تهران
مدیربافت تاریخی شهرداری تهران از رسانهها، مسوولان شهرداری و دلسوزان میراث فرهنگی...
ادامه مطلب
|
منطقه ۲۲ به یکی از آشفتهترین مناطق شهر تهران بدل شده است
رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران، ری و تجریش با تاکید بر لزوم بهرهگ...
ادامه مطلب
|
پالنگان، روستایی با خانههای پلکانی در غرب ایران +عکس
روستای پالنگان یکی از جاذبه های گردشگری استان کردستان است که در ۲۰ کیلومتری شهر کامیار...
ادامه مطلب
|
منع ساخت و ساز در حریم گسلهای تهران
رئیس پژوهشکده زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی از تصویب قانون منع ساخت و ساز در ...
ادامه مطلب
|
رونمایی از کتاب مشارکت شهروندان در برنامه ریزی و توسعه شهری
همایش رونمایی از "کتاب مشارکت شهروندان در برنامه ریزی و توسعه شهری در ایران" روز شنب...
ادامه مطلب
|
اتصال ضعیف عناصر معماری عامل مرگ مردم در زلزه کرمانشاه
عضو هیات علمی دانشگاه کردستان گفت: بیشتر مشکل المان های معماری در ساختمان های مناطق زل...
ادامه مطلب
|
مجموعه خانه خشتی حاج آقا علی در کرمان
خانه خشتی حاج اقا علی در قاسم اباد حاجی در فاصله ۶ کیلومتری رفسنجان و در سال ۱۱۳۶ توسط...
ادامه مطلب
|